فیلم‌های عاشقانه چگونه بر دیدگاه ما نسبت به عشق تاثیر می‌گذارند؟
نوشته شده توسط : mostafa

فیلم های رمانتیک واقع گرایانه نیستند
فیلم های عاشقانه

فیلم‌های عاشقانه ممکن است ریشه در دنیای واقعی داشته باشند، اما به دلایل واضح همیشه در واقعیت مستقر نیستند. آنها به گونه ای طراحی شده اند که تجربه ای را به مخاطب ارائه دهند که در زندگی شخصی خود ندارند یا آرزوی داشتن آن را ندارند. نوید پایان خوش را می دهند، ابراز عشق می بینی که قند در دلت آب می شود، سکانس های رویایی را تماشا می کنی که به افکار منتهی می شود و با شخصیت های دوست داشتنی و زیبایی روبرو می شوی که هیچ نقطه ضعف و نقصی ندارند.

وقتی همه این عناصر کنار هم جمع شوند، نتیجه یک فیلم فانتزی است که شما را برای مدت کوتاهی مجذوب خود می کند. برای لحظه ای احساس عشق بین دو شخصیت و یادآوری قدرت و زیبایی عشق چیز خوبی است، اما در دنیای واقعی همه چیز ایده آل، راحت و بدون چالش نیست. فیلم‌ها به شما نشان نمی‌دهند که شخصیت‌ها پس از یک روز کاری خسته‌کننده، با حداقل انرژی به خانه می‌آیند، دغدغه‌های مالی دارند، مشاجره‌های کوچک و بزرگ درباره مسائل روزمره را نمی‌بینید و پیچیدگی‌های یک رابطه تا حد زیادی کمرنگ می‌شود. در مقابل، فیلم‌های عاشقانه تصویر لحظه‌ای از لحظات خوب را به شما نشان می‌دهند که تنها بخش کوچکی از یک رابطه هستند.

 

رفتارهای زشت و ناشایست عادی و توجیه می شود
فیلم های عاشقانه

اگر فیلم‌های عاشقانه تماشا می‌کنید، حتماً با ژست‌های عاشقانه رایج آن‌ها آشنا هستید: یکی از شخصیت‌های داستان او را به فرودگاه می‌برد تا عشقش را به دیگری ابراز کند یا جلوی فرد بی‌خبر می‌آید و به او می‌گوید که عاشق است این سکانس ها قرار است به اصطلاح احساسی باشند، اما در واقع رفتارهای غیرعادی را عادی می کنند. اختلال وسواسی عشق را نمی توان با رفتار عاشقانه سالم یکی دانست. اینکه رفتارهای وسواسی یا وارد شدن به حریم خصوصی دیگران عاشقانه است، با دنیای واقعی که چنین رفتارهایی محکوم به شکست است، فاصله زیادی دارد. علاوه بر این، برخی از فیلم های عاشقانه اساساً ناقص هستند و نسخه ای سمی از عشق را ترویج می کنند.

مانند رابطه ادوارد کالن و بلا سوان در «گرگ نما» که در آن سلطه و سوء استفاده بیداد می کند. مشکلات زیادی در رابطه این دو شخصیت وجود دارد، آنها به وضوح به دیگری آسیب می رسانند، اما سازندگان بی تفاوت این مسائل را نادیده می گیرند و یک رابطه مشکل ساز را عاشقانه جلوه می دهند و مخاطب جوان نیز تحت تاثیر قرار می گیرد.

 

نظریه کاشت
کسانی که در یک رابطه هستند یا بوده اند به خوبی می دانند که یک رابطه عاشقانه چقدر پیچیده و چالش برانگیز می تواند باشد و به مسئولیت، تعامل، درک و صداقت نیاز دارد. با وجود این، نوجوان یا جوانی که هنوز روابط عاشقانه را تجربه نکرده است، ممکن است فکر کند که مانند فیلم است و چیزهایی از این فیلم ها یاد می گیرد که کاملاً اشتباه است.

تاثیرپذیری از فیلم ها و سریال ها امری بدیهی است زیرا در عصری زندگی می کنیم که تماشای آن ها سرگرمی روزانه ما محسوب می شود. علاوه بر این، همیشه با آثاری روبرو می شوید که به زندگی یا دیدگاه خودتان نزدیک است یا با شخصیت هایی روبرو می شوید که می توانید با آنها همذات پنداری کنید (حتی اگر خیلی واقع گرایانه نباشند).

مشکل اینجاست: وقتی چیزی به اندازه کافی تکرار شود، پتانسیل جایگزینی یا تغییر واقعیت را دارد. تئوری کاشت که توسط جورج گربنر در دهه 70 ارائه شد به این موضوع اشاره دارد. این نظریه درباره تأثیر تدریجی و بلندمدت رسانه بر شکل‌گیری تصویر ذهنی مخاطب از دنیای اطراف است و نشان می‌دهد که رسانه چگونه بر دیدگاه‌های بیننده تأثیر می‌گذارد. به عنوان مثال، کسی که فیلم های عاشقانه زیادی تماشا می کند ممکن است ناخواسته به این باور برسد که عشق واقعی همان چیزی است که در فیلم ها می بیند. در نتیجه باید هوشیار باشید و اگر قرار است تحت تاثیر قرار بگیرید، سعی کنید چیزهایی باشید که شما را به فرد بهتری تبدیل کند.




:: بازدید از این مطلب : 18
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 17 دی 1403 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: